بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه برادر شهید عبدالحسین پرموز
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ
وصیتم را با نام خدا آغاز میکنم و خطاب به خانوادهام میگویم که من بنا بر احساس وظیفهای که نسبت به تکلیفم که رفتن به جبهه بود، به جبهه رفتم و از خداوند متعال میخواهم که مرا مورد لطف و رحمت خود و این عمل را مورد پذیرش خود قرار دهد.
اما چند سخنی با مادرم دارم. مادر: همانطور که در شهید شدن احمد به خاطر رضای خدا صبر و بردباری کردی در فراق و دوری من هم شکیبا باش و بدان که اجر تو با خداست. مادر: من بنده گناهکاری بودم، از تو میخواهم که برایم دعا کنی و از خدای متعال بخواهی که مرا ببخشد و هر چه تو را اذیت کردهام، مرا به بزرگواری خودت ببخش.
در آخر از زحمات و تلاشهایی که در طول زندگیم برایم کشیدی تشکر میکنم و انشاء الله دعا میکنم و از خداوند میخواهم که به تو اجر بدهد. ونیز از خانوادهام میخواهم که حتی الامکان تلاش در راه خود سازی خودشان کنند و برای اینکار باید قرآن بخوانند و به آن عمل کنند، و همچنین نسبت به همدیگر مهربان وخوب باشید و دلسوز همدیگر باشید و به پدر و مادر احترام بگذارید و آنها را ناراحت نکنید.
یک خواسته از شما دارم که انشاء الله انجام بدهید سعی کنید برایم نماز وروزه و خیرات انجام دهید، تا شاید مورد رحمت پروردگار قرار گیرید و اگر بدی به شما کردهام مرا ببخشید و اما پدر عزیز اگر گاهی سر شما را به درد آوردم واذیتتان کردم مرا عفو کنید.
در آخر، بار دیگر میگویم که من به موجب حکم اسلام و رهبری امام خمینی به جبهه آمدهام و خوشحالم از اینکه خداوند مرا مورد فیض خود قرار داده است تا در این عملیات شرکت کنم .
والسلام
عبدالحسین پرموز
۱۹/۱۲/۶۳
منبع: مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول