بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وصیتنامه شهید حمید گلپیچی
شهید با اولین قطره خون خود پرده حجابی را که بین خود و خداست میدرد و به سعادت ابدی میرسد شهادت نه یک باختن که یک امتحان است.
و شهادت یک امتحانی است نهائی از طرف خدا بر انسان و شهادت فوری عظیم است و شهید نظر میکند به وجه الله.
اولین سخنم را خطاب به مادرم میکنم:
مادر بعنوان فرزند کوچکت از تو خواستههائی دارم این خواستههای من این است که در جلوی مردم گریه نکنی ترا از گریه کردن منع نمیکنم، ولی از تو میخواهم صبرت را به عنوان صبر مادری که فرزندش را در راه خدا قربانی کرده نشان دهی چونان مادری باش که سر بریده فرزندش را به طرف دشمن پرتاب میکند و میگوید که من چیزی را که در راه خدا دادهام پس نخواهم گرفت؛ پدر و مادر ناراحت نباشید بلکه خوشحال باشید که امانتی را که از خدا گرفتهاید به خوبی تحویل صاحبش دادید. إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
پدرعزیزم: مرا ببخش از اینکه حقی را که برگردنم داشتهای چنانچه باید و شاید انجام ندادهام؛ وصیتی که به تو دارم این است که به برادرانی که نزد من میآیند بگوئید اسلحهها را بردارند و به طرف جبهه سرازیر شوید تا صدام یزید بداند اگر توانسته یک پاسدار ایرانی را به آرزوی دیرینهاش (شهادت) برساند، دهها نفر دیگر اسلحهاش را بر خواهند داشت و به طرف او نشانه خواهند رفت و لاله ها خواهند روئید و برای پیروزی دین خدا در سراسر گیتی جانبازی خواهند کرد و این اطمینان قلبی است که کسی هست که راهشان را پاینده نگاه دارند.
خواهرانم: اسلام در خطر است و احتیاج به خون دارد شما باید چنان فرزندانی به جامعه تحویل دهید که بتوانند شهدای آینده این مرز و بوم و دینشان باشند و اهدا کنندگان خون به درخت انقلاب اسلامی در آینده باشند.
از همه میخواهم مرا ببخشند، من به جبهه میروم تا حقی را که امام اولم علی(ع) بر گردنم دارد ادا نمایم و ندای رهبر را لبیک گفته باشم؛ خواستم از ملت حزب الله تشکر کنم که اینچنین شهید پرور جانباز است و این چنین رزمندگانی را در جبههها یاری میدهند.
پیام آخر به همسنگران و دوستان است که باید آرمان الله همتشان، مکتب هوشمان، پیروزی اسلام قصدشان، اخلاص اسلحهتان، ایمان حرکتشان، نبرد با دشمن منتهی سیرمان پیروی یا شهادت باشد؛ «مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی، عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی، أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی، عَشِقَنی و مَن عَشِقَنی آنکس که مرا طلب کند مییابد، آنکس که مرا یافت میشناسد، آنکس که مرا شناخت دوستم میدارد، آنکس که دوستم داشت عاشقم میشود و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَعَلَیَّ دیَتُهُ و مَن عَلَیَّ دیَتُهُ، فأنا دیَتُه. آنکس که دوستم داشت عاشقم میشود آنکس که به او عشق ورزیدم میکشم او را، آنکس را که من بکشم خونبهایش بر من واجب است، پس خود خونبهایش هستم.»
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
چه بهتر از آنکه خدا خود خون شهید را بپردازد.
در ضمن ۴۵ روز روزه قضائی دارم آنها را بجا آورید.
والسلام حمید گلپیچی ۱۲/۱۲/۶۰
منبع: مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول