بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
زندگینامه شهید علیرضا ظهور درویش
شهید علیرضا ظهور درویش، شاهدی دیگر از تبار شاهدان در چهارمین روز از شهریور ماه سال ۱۳۴۲ در شهر شهادت پویان سفید پوش دزفول در خانوادهای که بوی خوش قرآن عطرش بود متولد شد.
شهید در سن ۶ سالگی به دبستان سپهر رفت و تحصیلات کوتاه خود را در آنجا شروع کرد. وی در امور مدرسه و خارج از مدرسه بسیار وظیفه شناس بود و با بچهها بسیار خوش رفتاری مینمود.
بعد از گذراندن دوران کودکی و دبستان پا به دوران نوجوانی نهاد و با رفتن به مدرسه راهنمایی سعدی (در ۱۲سالگی) تحصیلات خود را ادامه داد. در این دوران که مصادف با انقلاب شکوهمند اسلامی بود با مسجد آشنا شد. او با تظاهرات و زدن عکس امام و نوشتن اشعار گوناگون بر روی دیوارها نقش مهمی را در انقلاب اسلامی ایفا کرد. بطوریکه آن نوجوان پر شور یک روز بر اثر ریختن گاز اشک آور توسط ماموران شاه در میدان آزادی (مثلث) دزفول با چشمهای کاملاً قرمز به خانه برگشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اُنس او با مسجد بیشتر گردید. و بعد از گذراندن دوره راهنمایی، در سن ۱۶ سالگی در دبیرستان سعید نفیسی در رشته علوم انسانی به تحصیل مشغول شد، و با توجه به اینکه از نظر درسی نسبت به مقطع راهنمایی وضعیت درسی بهتری داشت نمرات خوبی را کسب کرده بود.
شهید علیرضا جهت کمک مادی به خانواده خود، تابستان به کار بنایی میپرداخت و توجه خاصی به فقرا و مستضعفین داشت.
از شهید گفتن سخت است، مخصوصاً بعد از نشست سالها گرد و غبار غفلت. ولی نمیتوان ساده زیستی و مهربانی او را با افراد بیسرپرست و نیازمند فراموش کرد. شهیدی که عمل سرلوحه کارش بود تا حرف. وقتی از بمبارانهای هواپیمانهای عراقی به شهر از او سئوال شد گفت: من دوست ندارم با ریزش سقف خانه از دنیا بروم و از خداوند متعال آرزو دارم اگر من لیاقت شهادت را دارم جان خود را در میدان جنگ و جبهه و در راه حق و قرآن فدا کنم.
با شروع جنگ تحمیلی و تعطیلی مدارس پس از آشنا شدن به فنون نظامی در بسیج مسجد و با در دست گرفتن تفنگ با کوله باری از پاکی دوران کوتاه زندگیش همچون قطرهای زلال و درخشنده خود را به اعماق دریای جبهه زد و چه زیبا مرواریدی گشت. وی در اعزام نیروها به جبهه جنگ همیشه پیش قدم بود بطوریکه حدود ۶ بار به جبهه رفت مناطقی از قبیل: جبهه شجاع، جبهه صالح مشطت و جبهه بستان.
شهید زمانی که عملیات پیروزمندانه طریق القدس (بستان) انجام گرفته بود در خانه بود و آن شب به فراز پشت بام رفت و تکبیر گویان با دیگر همشهریان خود هم صدا گردید و فردای آنروز با برداشتن سلاح به منطقه عملیاتی بستان رفت تا به کمک دیگر همرزمان خود بشتابد ولی در مقابل ضد حمله دشمن بعثی قرار گرفت و با خوردن چند گلوله بر سر ودست و پایش در تاریخ ۱۴ /۹ /۱۳۶۰ پرونده سبز زندگیش را سرخ گونه به پایان برد.
شهید برای آخرین بار که به جبهه بستان رفت، دوستانش تعریف میکنند: که آن شب به مسجدی از سوسنگرد در حالیکه همه ما از سرما به خود میلرزیدیم اقامت کردیم. ولی هیچ نشانهای از سرما در چهره علیرضا مشاهده نمیکردیم. شهید علیرضا ظهور درویش به علت علاقهای که به امام خود داشتند در طول حیات خود توانستند دو بار ایشان را زیارت کنند.
منبع: مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول