نقش و کارکرد حوزه در شکل گیری تمدن نوین اسلامی
به گمانم می آید برای وحدت میان حوزه و دانشگاه ، نخستین گام شناخت عمیق این دو مجموعه از یکدیگر است. ما حوزوی ها فی الجمله دانشگاه را می شناسیم . اما تصورم این است که از آن طرف آشنایی خیلی کم است. توان حوزه ، انچه که در حوزه میگذرد، منطقی که درآموزش در حوزه حاکم است ، به نظرم در دانشگاهها کمتر شناخته می شود . من به عنوان کسی که هم در دانشگاه است و هم در حوزه ، معتقدم که حوزه کمتر شناخته شده است. یادم می آید روز اولی که می خواستم بروم طلبگی به مادرم فهرستی از وسالیل را دادم که اینها را برا من بگذارید تا ببرم . یکی از آنها هم چایی بود ، مادرم می گفت مگه طلبه ها چایی هم می خورند!؟حالا این شناخت کمی بیشتر شده، گویا مردم متوجه شدمند که بله طلبه ها چایی هم می خورند،ولی هنوز خیلی از این چیزها به نظر من هنوز در حوزه میگذره که برای جامعه و دانشگاه مبهم است.
ابتدا دو مفهوم را مایلم توضیح بدهم یکی مفهوم کارکرد و دیگری مفهوم تمدن را وبعد به نقش حوزه در این زمینه می پردازم. ما وقتی از کارکرد یک پدیده صحبت می کنم داریم از عملکردهایی که آن پدیده در تطبیق و ساده زایی یک نظام اجتماعی ایفا می کند حرف می زنیم. و وقتی که قرار است از نقش حوزه در شکل گیری یک تمدن بحث می کنیم در واقع می گوییم که حوزه علمی چه سهمی در شکل گیری و پویایی فرهنگ این جامعه می تواند داشته باشد . این عبارت خیلی ساده مبتنی بر پیش فرضهای خیلی زیادی است که نمی توان در این جلسه به همه آنها پرداخت ولی فی الجمله ، فرهنگ یک جامعه و نظام اجتماعی یک جامعه یک حقیقت متمایز یک حقیقت متمایز از جمع افراد است. یعنی آدم با کنار هم قرار گرفتن، یک جامعه را تشکیل نمی دهند . یک جامعه زمانی شکل می گیرد که یک فرهنگ در این جامعه حاکم باشد آن وقت این جامعه و این فرهنگ برای ماندن دست به دست هم می دهند تا این جامعه نگه داشته شود. تک تک آنچه که در این جامعه می گذرد در حقیقت نقش بازی می کند برای بقا ی این وضعیت. مثلا پیکر انسانی، یکی از این اعضا کار می کند برای اینکه کل سیستم بدن باقی بماند. نهاد های اجتماعی هم همین جور است دانشگاه نقشی بازی می کند برای بقای این فرهنگ و حوزه همودارد نقشی را بازی می کنند . این نقشها یکی نیستند اما در راستای یکدیگرند .
وقتی در خصوص نقش حوزه در شکل گیری تمدن اسلامی بحث می کنیم می خواهیم بگوییم حوزه چه نقشی می تواند داشته باشد در این زمینه در این فرهنگ جامعه تا پویا باقی بماند. مفهوم دوم مفهوم تمدن است ، معمولا تمدن را به معنای شهروندی حالا یا یکی می گیرند یا تفاوتی ندارد ، کمی بین اینها تفاوت قایل اند من خیلی به این مباحث جدی کاری ندارم که واقعا یکی هستند یا دوتا ! ولی از نگاه من تمدن یک مفهوم ارزشی نیست ، تمدن یک کیفیت است که بر جامعه حاکم است . جوامعه یا سنتی هستند با یک فرهنگ مبتنی بر مطابقت که افراد دور هم زندگی میکنند بخاطر اینکه شباهتشون بهم زیاد است مثل جوامعهخیلی سنتی چندین دهه پیش در ایران ، یا اینکه جوامعه رفتند به سمت یک جور مدنیت با تقسیم کاری پیشرفته و اینکه دور هم جمع شدند بدلیل پیچیدگی فرهنگ آنها و تقسیم کاری است که در بین نهادهای مختلف صورت گرفته.
تمدن در جوامع سازمان یافته شکل می گیرد . جوامعی که ما معتقدیم درحال گذار و رسیدن به آن جامعه هستیم و باید نقش حوزه و دانشگاه را تصویر کرد تا دید چه نقشی را می توان بازی بکنیم. در حقیقت مراد ما از تمدن فرهنگ است ، اما فرهنگی که پیچیدگی و یشرفت در آن هست .
ابن خلدون جامعه شناس مسلمان معتقد است برای شکل گیری این تمدن مجمعه ای از عناصر لازم است که آنها را در هفت مورد بیان می کند.( دولت ،قانون، اخلاق، کار، صنعت ،جمعیت و ثروت)میگوید بقا و رشد جامعه به این هفت مرود مدیون است. ایشان به عناصر اخلاق به معنای آداب و رسوم تاکید دارد.
ویل دورانت عناصری که برای شکل گیری یک تمدن برمیشمارد اینگونه است،( اقتصاد،سیاست،اخلاق، علم و هنر) من در این مواردی که ویل دورانت ذکر میکند توجه شما را به اخلاق و علم و هنر جلب می کنم . چون حوزه در هر دوی این حوزه ها می تواند نقش بازی کند. بجز اینها افراد دیگری هم هستند که مواردی ذکر می کنند برای مثال …. که دوستانی که مطالعه علوم اجتماعی دارند آنها را تحت عناوین ….. می شناسند.سه چهار عنصر را ذکر میکند که عبارتند از (تطبیق، دست یابی به اهداف ، انسجام و پایداری). این چهار عنصر را ذکر میکند که من در این چهار عنصر توجه دوستان را به عنصر اهداف ،تطبیق و یکپارچگی جلب می کنم، که معتقدم حوزه می تواند در این موارد نقش ایفا کند.
نخستین چیزی که پیش روی ما هست این است که چرا تمدن اسلامی ؟
چرا مقام معظم رهبری تاکید عمیقی دارند بر تمدن اسلامی؟گویا یک وحدتی بین دانشگاه و حوزه در این زمینه هم شکل می گیرد . توجه به تمدن اسلامی توجه بسیار ظریف و عمیقی است که گاهی به سادگی از کنارش رد می شویم و در قالب شعار از کنارش رد می شویم ولی توجهی که مقام معظم رهبری به این مقوله دارند بسیار کلیدی ، استراتژیک و بسیار مهم است.
چرا تمدن غرب نه؟ چرا تمدن اسلامی بله؟چرا ما باید دنبال تمدنی نگین بنام تمدن اسلامی باشیم؟ دلیل روشن است . به این دلیل که تمدن غرب بر یک شاه کلید استوار است و آن هم قطع رابطه انسان با ماوراء و تاکید بر این دنیا است. همان چیزی که ما تعبیر می کنیم به سکولاریسم. این که انسان تمام آنچه در عالم اتفاق می افتد همه چیز را به خودش برمی گرداند و خودش و توان خودش را علت نهایی می داند. اگر بخواهم تمدن غرب را در یک جمله بگویم می گویم تمدن غرب یعنی بریدن از خدا .آنچه که نیچه هم میگوید…….خدا. تمدن غرب تمام تلاشش این است که خدا را انکار کند، قدرت خدا را انکار کند ، اخلاق و معنویت را انکار کند و به همین ابزار طبیعی که در دنیا است التفات کند.ما همیشه در یک قدرتی فراتر از همه علل قرار داریم. ما همه چیز در سیطره قدرت خداوند می دانیم. ما هر چه تحلیل و تحقیق کنیم، فراتر از تحلیل و تحقیق ما قدرت خداوند متعال است، ولی غرب می گوید همه چیز در همین دنیا است .علت ها همین جا هستند. این اندیشه در تمدن غربی نقطه ضعف این تمدن غربی است که امروز خود دانشمندان غربی هم به این نتیجه رسیدند. وقتی که از مفهومی بنام قفس آهنین سخن می گوید در حقیقت میگوید ما تمدنی درست کردیم که شبیه به یک قفس آهنین است که افرادی که در این تمدن زندگی می کنند در این فقس آهنین گرفتارند.
یک وقتی من توی هامبورگ داشتم قدم می زدم ، تابلویی دیدم که نوشته بود مطب فیلسوف. تعجب کردم!چون در جامعه ی ما فقط پزشکان مطب دارند.وقتی از پله های مطب بالا رفتنم و از منشی پرسیدم این جا واقعا مطب فیلسوف است ، گفت بله،گفتم درمان میکنه ، گفت بله، گفتم فلسفه و درمان؟ گفت واقعیتش اینه که بیماران ما بیمارانی هستند که در اوج ثروت و مکنت و سلامت جسم با مشکل معنای زندگی روبه رو هستند. خوب این حاصل جدایی دین از دنیا است. وقتی دین و معنویت از دنیا جدا میشود بشر همه چیز دارد ولی رضایت از زندگی ندارد. چیزی که خداوند راجب به دستیابی به بهشت می فرماید و رضوان من الله اکبر یعنی همه نعمتها در بهشت هست ولی بالاترین نعمت رضایت پروردگار است . یا در احوال مومنین در موقع جان دادن می فرماید ارجعی الی ربک راضیه مرضیه،یعنی این جوری برگردند در حالی که راضی هستند . این رضایت وجود ندارد . این …. می گفت افرادی که اینجا مراجعه می کنند گرفتار مشکل معنای زندگی هستند.حالا مشکلات دیگه ای هم هست مثل متلاشی خانواده ، جنایت و غیره، اینها ناشی از تمدن غرب است. به همین دلیل است که مقام معظم رهبری تاکید دارند باید به سمت تمدن نوین اسلامی رفت. البته تمدن نوین اسلامی تمدن بی ریشه ای نیست.تمدن اسلامی در…. بسیار عمیق و پیشتاز بوده . تاثیر این تمدن را می توانید در غرب ببینید. برای من یک افتخار بود که وقتی در یک دانشگاهی در شهر پاریس در کتابخانه اش نگاه می کردم ، می دیدم که کتاب های متکلمان و مفسران و فیلسوفان اسلامی توی این قفسه ها بود. برای من خیلی لذت داشت که این ها تا مرز اروپا رفته اند. تمدن نوین اسلامی، نه یک یک تمدن بی ریشه! تمدنی معطوف به پیشینه کهن و غنی که ما داریم. حالا باید دید حوزه علیمیه و دانشگاه چه نقش هایی می توانند در این زمینه بازی کنند.
وقتی از تمدن صحبت می کنیم از تمایزات حرف می زنیم. بنابراین وقتی از وحدت حوزه و دانشگاه حرف می زنیم منظور این نیست که حوزه به نفع دانشگاه هویتش را از دست بدهد یا دانشگاه به نفع حوزه هویتش را از دست بدهد نه! منظور این است که دانشگاه در عین حالی که دانشگاه است بتواند در این تمدن نقش ایفا بکند و حوزه هم در عین حالی که حوزه است در این تمدن نقش ایفا کند.اینها باید معادل همدیگر باشند . درحقیقت بر توان تاکید میکنیم و برتفکیک وظایف و مسئولیت ها تاکید می کنیم اما به یک همگرایی دعوت میکنیم .توانها نباید همدیگر را نفی کند این توانها باید جمع شود و به کمک همدیگر بیاید تا برای دست یابی به هدف مشترک تلاش کنند. آن هدف مشترک باید حاصل تلاش آن دوتا باشد هیچ کدام نباید دیگری را از دست یابی به آن هدف نفی کند.
اما حوزه چه کار باید بکند؟ به یکی دو مورد اشاره می کنم و جملاتم را با فرمایشات مقام معظم رهبری تاکید می کنم. به عقیده من حوزه در شکل گیری تمدن اسلامی ، پرورش و تربیت نیروهایی است که در این تمدن بتوانند مسئولیت رابگیرند در هر زمینه ای. ثروت یک جامعه به منابع زیر زمینی اش نیست ، اگرچه این مهم است و لی ثروت یک جامعه به نیروی انسانی تربیت شده است. حوزه علمیه می تواند با پرورش نیروی انسانی که بتواند بر اساس اخلاق و بر اساس خدانگری و معنویت در این تمدن نقش بازی بکند، فعال باشد. ان کسی که تربیت می شود لزوما یک طلبه نیسن ، ممکن است یک پزشک باشد ولی این پزشک باید تربیت شده باشد تا بتواند در یک نمدن اسلامی نقش بازی کند . یک پزشک یا یک مهندس در این تمدن فرق می کند با یک پزشک یا مهندس در تمدن غربی . حوزه علمیه در تمدن اسلامی کارش این است که اولا شاخصه های یک انسان که در این تمدن می تواند نقش ایفا بکند را بیان بکند .
خیلی پیشتر آقای لاریجانی که الان رئیس مجلس هستند، ان زمان رئیس سازمان صدا و سیما هستند، گفتند ما میخواهیم شما برای ما یک تحقیقی انجام دهید که یک مکانیک، یک بزاز، یک نجار، یک پزشک،و … که ما در فیلمهامون نشون می دهیم چه جور خصلتی باید داشته باشد. این قدر نامه آمد مرکز پژوهش و ما یک پروژه ه ای شروع کردیم که بخشی از ان در کتابی تحت عنوان سیمای روزانه مسلمان بیرون امده ،بنام بنده است، در این پروژه تلاش کردیم که بگوییم یک شخص مومن این ویژگی ها را باید داشته باشد. حالا حوزه باید تلاش بکند و نقش بازی کند و بگوید کسی که قرار است در تمدن اسلامی نقش بازی کند از چه ویژگی هایی باید برخوردار باشد(پایان بخش اول )
سخنرانی اولین همایش وحدت حوزه و دانشگاه – دزفول
حجت الاسلام والمسلمین دکترصادق نیا